« بسم الله الرحمن الرحیم »
یکی از محافظان رهبر فرزانه انقلاب اظهار کرد: ما همیشه قبل از دیدار مقام معظم رهبری با خانواده شهدا هماهنگیهای لازم را انجام میدهیم و حتی یک تیم قبل از این دیدار به محل مربوط میفرستیم تا همه شرایط را از نظر امنیتی بررسی کنند.
همچنین قبل از دیدار مقام معظم رهبری با خانواده شهدا به این خانوادهها اطلاع میدهیم که یکی از مسئولان کشوری میخواهد با شما ملاقات کند تا اگر میخواهند منزلشان را تمیز و آب و جارو کنند، این کار را انجام دهند تا فضای خانه برای این ملاقات بهتر مهیا شود و کمتر شده به آنان بگوییم که حضرت آقا میخواهد با شما دیدار کند.
از 10 سالگی روزه می گرفت و در شبهای قدر از همان کودکی تمام یکصد نماز شب قدر را به جا می آورد و در دهه محرم پشت سر هیئتهای عزاداری شهرضا در خیابان ها با پای برهنه راه می افتاد ...
او از کودکی از لحاظ اقتصادی مستقل بود.
تابستان که می شد می رفت کار می کرد آنهم کارهای سخت.
یا در زمین کشاورزی پدر بزرگمان یا در مغازه پدرمان می رفت و کار می کرد
در کمک به همسایه ها همیشه پیشقدم بود.
در یادگیری قرآن و نماز از مادرم کمک بسیاری می گرفت.
ابراهیم همیشه با مادرمان نماز می خواند و بعد از نمار می خواست که سوره یاسین را بخواند و تکرار کند تا اینکه سرانجام در مدت کوتاهی این سوره را از حفظ شد.
همیشه می گفت این سوره اعجازهای کثیری در دل خود دارد.
او با اینکه دو سال و نیم از من بزرگتر بود اما برای من یک دوست بود.
در بین اعضای خانواده او را شیخ صدا می زدیم چون خیلی مقید به احکام و اصول بود.
از 10 سالگی روزه می گرفت و در شبهای قدر از همان کودکی تمام یکصد نماز شب قدر را به جا می آورد و در دهه محرم پشت سر هیئتهای عزاداری شهرضا در خیابان ها با پای برهنه راه می افتاد ..
(از زبان برادر شهید بزرگوار)
مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا
گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا
کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست
قطره شدم که راهی دریا کنی مرا
پیش طبیب آمدهام، درد میکشم
شاید قرار نیست مداوا کنی مرا
من آمدم که این گره ها وا شود همین!
اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا
حالا که فکر آخرتم را نمیکنم
حق میدهم که بنده دنیا کنی مرا
من، سالهاست میوه ی خوبی ندادهام
وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا
آقا برای تو نه ! برای خودم بد است
هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا
من گم شدم ؛ تو آینهای گم نمیشوی
وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا
این بار با نگاه کریمانهات ببین
شاید غلام خانه زهرا کنی مرا
خوارزمی گوید: امام حسین (ع) روز چهارشنبه یا پنج شنبه دوم محرم سال 61 وارد كربلا شد. آن حضرت براي یاران خود خطبه اي خواند و فرمود: اما بعد، مردم برده دنیایند، دین بر زبانشان است و در پي آنند تا وقتي زندگي شان بگذرد. هرگاه با بلا آزموده شوند، دینداران اندك مي شوند.
سپس پرسید: آیا اینجا كربلاست؟ گفتند: آري.
فرمود: اینجا جاي محنت و رنج است؛ اینجا محل فرود آمدن ما و مركب های ما و ریخته شدن خونهایمان است.
همه فرود آمدند، بارها را كنار فرات گشودند، خیمه اي براي حسین (ع) و خانواده و فرزندان او افراشته شد. خیمه برادران و عموزادگان را اطراف خیمه او زدند. حسین علیه السلام در خیمه اش نشست و به اصلاح شمشیرش پرداخت.
امام حسین (عليه السلام) : گروهی خدا را می پرستند به جهت آرزوی بهشت ، این عبادت تاجران است ، گروهی خدا را میپرستند از ترس جهنم ، این عبادت بردگان است ، گروهی خدا را میپرستند به شکرانه نعمتهایش ، این عبادت آزادمردان است و این بهترین عبادت است. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 صفحه 110 )
روز ازل که قسمت ما را نوشته اند
ما را به نام حضرت دریا نوشته اند
کار جنون ما به تماشا کشیده است
ما را غبار محمل لیلا نوشته اند
بر روی بال های تمام فرشتگان
از سرگذشت عاشقی ما نوشته اند
یوسف کجاست تا سر خود را فدا کنیم
ما را ز دودمان زلیخا نوشته اند
گیرم نوشته اند که ما هم کسی شویم
تنها به خاطر دل زهرا(س) نوشته اند
روز ازل مقابل اسمی که تا ابد
یک یا حسین(ع)گفته مسیحا نوشته اند